بازی داستان فردی به نام تامی ورسیتی که یکی از افراد خانواده مافیایی فورلی که یک گروه جنایتکارانه در شهر لیبرتی سیتی (Liberty city) می باشد را روایت می کند.


در سال 1971 رهبر این خانواده تامی را برای کشتن فردی مامور می کند ، اما تامی در آنجا در محاصره یازده نفر گیر می افتد و به ناچار همه شان را می کشد و به همین دلیل به او لقب "قصاب هارود" را می دهند. تامی بعد از این قتل عام دستگیر شده و پانزده سال در زندان به سر می برد در حالی که نمی داند که رییس اش آن یازده نفر را فرستاده بود تا او را بکشند!


خانواده فورلی مشغول گسترش تجارت مواد مخدر در وایس سیتی است. رییس تامی ، سانی فورلی که بعد از آزادی او احساس خطر می کند ، تامی را برای ملاقات فردی به نام کن رزنبرگ که یک وکیل است به وایس سیتی می فرستد تا با خانواده ونس به معامله مواد مخدر بپردازند. سانی فورلی می خواهد هنگامی که تامی به جایی رسید او را از بین برده و تجارت وی را از آن خود کند.


هنگامی که تامی و ویکتور لنس در حال معامله هستند افرادی ناشناس به آن ها حمله می کنند ، ویکتور و افراد تامی کشته شده اما خود تامی و رزنبرگ از آن محل فرار می کنند ، غافل از این که مواد و پولها را در آن محل جا گذاشته اند. سانی بعد از اینکه از این موضوع با خبر می شود بسیار عصبانی شده و تامی را تهدید می کند. تامی به او می گوید هم مواد و پولها را پس گرفته و هم عوامل حمله را شناسایی خواهد کرد. داستان از آنجا شروع می شود که تامی و لنس ونس با یک دیگر دیدار کرده و سپس تصمیم می گیرند با یک دیگر همکاری کنند و ... 


هرگونه کپی برداری بدون ذکر نام وبلاگ حرام است